با شنیدن واژه “بازاریابی چریکی” شاید برخی تصور کنند درباره یک نوع بازاریابی سنتی صحبت میشود. اما این رویکرد جدید که توسط کسب و کارهای مدرن برای بازاریابی محصولات و خدمات خود به کار رفته است، هیچ ارتباطی به سادگی و سنتی بودن ندارد.
رشد محتوای تولید شده توسط کاربران یا UGC همچنین نشان داده است که برندها و شرکت ها درک بهتری از این دارند که چگونه می توانند از نیروی این مجموعه تاثیرگذار برای ایجاد محتوای جذاب و معنی دار برای مخاطبین خود استفاده کنند.
باید بدانیم که چه کسی قرار است این متن را بخواند و چه اطلاعاتی برای او مفید است. اولین قدم در تولید محتوای متنی، شناخت هدف است. برای مثال، اگر مخاطب ما مدیران کسب و کار هستند، محتوای ما باید حاوی اطلاعات مفید و جدید در مورد بازاریابی، مدیریت و راهبری کسب و کار باشد.
این رشته به کمک فرایند های اعصاب مغز, قادر است رفتار مصرف کننده را در قبال یک محصول یا خدمت خاص پیش بینی کند و این امر می تواند به بهبود برنامه های بازاریابی و افزایش فروش کمک کند. در دنیایی که تکنولوژی به سرعت در حال تغییر است و بازارهای مصرف کننده به سرعت تبدیل به بازارهای دیجیتالی می شوند, بازاریابی عصبی نقش بسیار مهمی را در تبلیغات و استراتژی های بازاریابی ایفا می کند.
هر یک از این مراحل نیازمند توجه و دقت خاص خود هستند. فرآیند تولید محتوا برای یوتیوب شامل مراحل گوناگونی است: از برنامهریزی و تولید، تا ویرایش، بهینهسازی و منتشر کردن ویدئوها.
مدیریت اینستاگرام نیز در راستای پیشرفت های این بستر نقش آفرینی کرده است. امکانات جدیدی مانند “Instagram Shop” و “Instagram Reels” را به بستر خود اضافه کرده است، که به کاربران اجازه می دهد تا محصولات خود را مستقیماً از طریق بستر فروش بروند و محتوای تصویری کوتاه و جذاب را ایجاد و به اشتراک گذارند.
در برخی از سازمانها، تولید محتوا توسط تیمهای تخصصی انجام میشود. آنها محتوایی را خلق میکنند که میتواند ارزشی برای کاربران خاصی که سازمان به دنبال جذب آنها است ایجاد کند. در برخی سازمانها، تولید محتوا با استراتژیهای خاصی انجام میشود و با توجه به هدفهای سازمان و بازاریابی این محتوا منتشر میشود.
بازاریابی عصبی یکی از شاخه های نوپا و پیشرفته ی بازاریابی است که با ترکیب علوم اجتماعی، روانشناسی و رشته های علمی نظیر علوم مغز و اعصاب به بررسی رفتار مصرف کننده در پاسخ به فرایندهای بازاریابی می پردازد.
علاوه بر این, بازاریابی عصبی می تواند به افزایش کارائی فرآیند فروش کمک کند. با دریافت اطلاعات کمی و کیفی از طریق تجزیه و تحلیل داده های ساختار یافته یا نیافته، می توان روند فروش را به خوبی تجزیه و تحلیل کرد و به مدیریت برند امکان می دهد تا تصمیمات بیشتری بر اساس اطلاعات و داده های مطمئن بگیرد.
بازاریابی چریکی همچنین فرصتهای زیادی را برای خلاقیت در اختیار بازاریابان قرار میدهد. بازاریابان میتوانند با حس خود به نور خلاقیت خود بیاورند و با استفاده از ترفندهای بازاریابی نوآورانه، ارتباط بسیار قویتری را با مشتریان خود برقرار کنند. این رویکرد، بهویژه در میان جوانان و نسل جدید مصرفکنندگان، محبوبیت زیادی پیدا کرده است.
با تولید محتوای متنی ماندگار و کیفی، میتوان به اهداف خود در دنیای دیجیتال نزدیک شد. در کل، میتوان گفت تولید محتوای متنی یک فرآیند فعال و هدفمند است که با توجه به نیازها و مخاطبان خاص، هدفگذاری و تولید محتوایی کیفی و موثر انجام میشود. این فرایند از تحقیق و بررسی نیازهای مخاطبان، تا بهینهسازی محتوا، مشاور سئو و ترویج محتوا، یک دنباله منطقی و مستمر است و به دقت باید انجام شود.